با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن

هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گور کن از آزادی آدمی افزون باشد

با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن

هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گور کن از آزادی آدمی افزون باشد

 

fallen angels at my feet
whispered voices at my ear
death before my eyes
lying next to me i fear
she beckons me shall i give in
upon my end shall i begin
forsaking all i've fallen for
i rise to meet the end

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ب.ظ http://www.ashegemarg.blogfa.com/

سلام اقا افشین
وبلاکتو عوض کردی
بازم زیباست و غم انگیز
ولی اصلا اهنگشو عوض نکن چون بسیار زیباست
بمنم سر بزن خوشحال میشم ببینمت

هدیه پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ق.ظ http://thinkandheart.blogsky.com/

سلام سلام خوبی؟
من آپم بیا خوشحالم کن
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد