با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن

هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گور کن از آزادی آدمی افزون باشد

با دست های عاشقت، آنجا، مرا مزاری بنا کن

هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است که مزد گور کن از آزادی آدمی افزون باشد

faint

یادته !قبل از اومدن قرار گذاشته بودیم دو تایی با هم برگردیم... ولی وقتی پیش خانواده ات رفتی دیگه ازت خبری نشد... یادته اون روز که اومدم دنبالت گفتی که خانواده ام رو دوست دارم و خودمو خوشبخت می دونم و دیگه حاضر نیستم برگردم... نمی دونستی که من هم خانواده ام رو خیلی دوست داشتم ...نمی دونستی که هیچ کس و هیچ چیزی نمی تونه منو به گریه واداره به غیر از فکر اینکه الان مامانم بدون من چی کار می کنه... مثل همین الان که مامان داره تلوزیون نگاه می کنه و من توی اتاقم دارم بهش فکر می کنم ... حتی اون روزی که کلاغ های سیاه رو دیده بودم به همین فکر می کردم... نمی دونم فهمیدی یا نه، موندن من به این خاطر بود که راه برگشت رو گم کرده بودم... یعنی از همون اول هم خوب یادم نمونده بود ... هر چی توی خونه ی پدربزرگ دنبال همون دری که قرار بود ما رو برگردونه گشتم ، ولی پیداش نکردم .

بعد سال ها وقتی برای اولین بار دیدمت، کنار مامانت روی نیمکت نشسته بودی و داشتی به صدای مبهمی گوش می دادی ...طوری که اصلاً متوجه اومدن من نشدی ...شاید اون صدای مبهم همان افسانه‌ای‌ بود که‌ مادربزرگم‌ می‌گفت‌ تا لحظه‌های‌ زندگی‌ کودکانه‌ام‌ رو دلپذیرتر کنه... چه‌ می‌دانم‌؟ فکر می‌کردم‌ افسانه‌ای‌ که‌ آدم‌هاش‌ رو لمس‌ کرده‌ باشم‌ یا دیده‌ باشم‌، نمی‌تونه افسانه‌ باشه؛ یا رؤیاست‌ و یا واقعیت‌. تخیل‌ هم‌ نیست‌... ولی تو نه رؤیا بودی ، نه واقعیت‌ و نه تخیل‌ ... تو همونی بودی که زبون فرشته ها رو هم می فهمیدی.

نظرات 4 + ارسال نظر
هدیه یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:13 ق.ظ

سلااااااااااااام...
خوبی؟!
خواهش می کنم...
آخه دلمون واست تنگ شده بود....

هدیه یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:16 ق.ظ

داستانه جالبی بودااا!!!!!
خوشمااان آمد.... بهت تبریک میگم خیلی زیبااا بود...
راستی نمایشگاه کتاب رفتی؟! چطور بود؟!

خزان نوشت یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:41 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

چقدر دیر به دیر می نویسی.
اما کسی هست که صدای فرشته ها را بشنود؟؟؟؟

مروارید دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ق.ظ http://dar-ya.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد