من نمی دونم این عشق به موسیقی تا کی همراه من خواهد بود. شاید هم به قول خودم معتادش شدم؛ شاید دلیل اینکه این همه می خندم همینه. شب یلدا به خاطر درآوردن ادای سیگارکشیدن یه نفر ده دقیقه یک ریز خندیدم.آخر سر که به خودم اومدم چشام پر اشک بودو بدجور نفس نفس می زدم.
من نمی دونم چرا بعضی وقتا که بیکار می مونم؛ دلم هوس آدمایی رو می کنه که چند سالیه ازشون خبر ندارم .یه هو چندتا اس ام اس سلام چطوری براش می فرستم و وقتی که شمارش میوفته دو دل می شم که باز کنم یا نه؟
من نمی دونم چرا بدی ها ی آدما رو خیلی زود فراموش می کنم. به ندرت می شه که با کسی قهر کنم ، ولی خیلی زودتر از اون که طرف بفهمه باهاش قهرم ، علت قهر کردن از یادم می ره ولی به هر حال حسشو دارم. فقط یه بار تو کلاس پنجم یه همکلاسی داشتیم که باهاش قهر کرده بودم، بعد ها که مدرسمون عوض شد دیگه ندیدمش و تا الان فکر کنم قهر کردنمون ادامه داره چون آشتی نکردیم.
من نمی دونم چرا وقتی آدمای خوب از دنیا می رند، یه حس خوبی بهم دست می ده که می گه که فقط تو اون یکی دنیا به اونی که لیاقتش رو داره می رسه،ولی این حس شامل بعضی آدمای خوب هم نمی شه.
همیشه آدمایی که می میرند برای من زنده اند؛ درست مثل اینکه همین امروز صبح دیدمشون!بعضی وقتا که به منزل خانواده شون میرم،هی چشام تو راهه که بیاد و حتی بعضی وقتا دهنمو که باز می کنم تا بپرسم فلانی چرا دیر کرده؛ یادم میوفته که خیلی وقته مرده.
خودم هم می دونم یه روز از دست این حس هام می میرم ، شاید هم اونا قبل از مردن من بمیرند.
شاید برای همه٬ ادمهای عزیزشون هرگز نمی میرن.
راستی ٬ اولآ D:
دروووووووووووووووووود
پسر تو خیلی خوبی
می دونستی؟
این احساساتی رو که تو داری خیلی ها اصلا نمی دونن چی هست
راستی اعتیاد به موسیقی افتخاره
مطمئن باش شاید یه روز تو هم به رحمت ایزدی بپیوندی:D
اما احساسات خشکلت هیچ وقت از بین نمیره